سبک زندگی

کانون فرهنگی تبلیغی مکتب الصادق علیه اسلام

سبک زندگی

کانون فرهنگی تبلیغی مکتب الصادق علیه اسلام

سبک زندگی

سلسه جلسات هفتگی دروس عملی اخلاق اسلامی

طبقه بندی موضوعی

بسمه تعالی

مقدمه:

علم اخلاق یکی از علوم انسانی است که از دیرباز مورد توجه همه ­ی ملل متمدن جهان بود، تا جایی که یکی از اولین کتابهایی که مستقلا در علم اخلاق نوشته شده را کتاب اخلاق نیکوماخوس اثر ارسطو قرن 4 ق.م دانسته اند.

در قسمت آغازین کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو می­خوانید: تصور کلی بر آن است که هدف هر هنر و هر پژوهشی و ایضاً هر عمل و جستجویی دسترسی به نوعی خیر است و به این دلیل به درستی اعلام شده است که هدف همه چیز خوب بودن است(سیری در سپهر اخلاق: 1/431)

ارسطو در کتاب خویش به خیر، سعادت و فضیلت و تعریف و بررسی آنها پرداخته است. او فضائل را به فضائل عقلی واخلاقی تقسیم کرده است (علم الاخلاق الی نیقوماخوس: 1/225) و در ادامه به چگونگی و روش دستیابی به فضائل پرداخته است و ارادی بودن فضائل و رذائل را بررسی می کند.

صفاتی همچون شجاعت، عفت، سخاوت، مروت، حلم، صدق و صراحت، مزاح (مخالف مسخره و عبوس بودن)، حیا و خجالت در این کتاب مطرح شده و سپس نظریه عدل، ارکان ظلم و جور و شروط آنها، عدالت اجتماعی طرح می شود.

تدبیر، علم و فهم، حیوانیت، درندگی، غضب، شره، نظریات پیرامون درد و لذت، دوستی و محبت (خیر، لذت و منفعت به عنوان عوامل ایجاد آن دو) ، دوستی خانوادگی، دوستی زن با بیگانگان، عطوفت که با صداقت و میل متفاوت است، وفاق که معنی دوستی نزدیک است، نعمت ها، حب ذات وخودخواهی، آیا انسان نیاز به دوست دارد و آیا این با سعادت مرتبط است؟ بخشی از این کتاب اختصاص به لذت دارد که آن را همان سعادت حقیقی دانسته است.

ارسطو فصل آخر اخلاق نیکوخاموس را به مبحث اخلاق و سیاست اختصاص داده، پایان این یک را آغاز دیگری دانسته است. رساله سیاست را از این دیدگاه می توان اخلاق جمعی ارسطو دانست که هدفش تعلیم و تربیت شهروندان با فضیلت است. وی علم اخلاق را دیباچه ای برای ورود به علم سیاست می شمارد.(کتاب شناخت اخلاق اسلامی: گزارش تحلیلی میراث اخلاق اسلامی:180)

 

اخلاق چیست؟

از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به کار می رود:

1- خُلق: یعنی خوی، طبع، سجیه، عادت که جمع آن اخلاق است.

2- صفت اخلاقی: عامل انجام یک عمل در شرایط خاص، به طور ناخودآگاه و شرطی مثل بخشندگی و دروغگویی.

3- عمل اخلاقی: آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت کرد. می تواند آگاهانه یا بی اختیار و عادتی (در اثر یک خُلق) باشد. مثل یک بار بخشیدن، دروغ گفتن و ...

در فرهنگ نامه ها واژه اخلاق را معادل چند واژه گرفته اند که خود این واژه بارهای معنایی متفاوتی دارند:

 

معنای فارسی

واژه انگلیسی

1

سیرت ، اخلاقیات ، اخلاق

Morality

2

اخلاق ، رفتار ، سلوک ، وضع

Deportment

3

رویه ، اخلاق ، رفتار

Comportment

4

رفتار ، حرکت ، وضع ، سلوک ، اخلاق

Behaviuor

5

رفتار ، سلوک ، حرکت

Behavior

6

رفتار ، حرکت ، وضع ، سلوک ، اخلاق

Behavior

در فرهنگ فرانسوی لاروس mores,moeurs به صورت « مجموعه قوانین کردار و ارزش هایی که در یک جامعه به عنوان هنجار شناخته می شود. تئوری اهداف غایی کردار انسان، اهداف و نتیجه گیری عملی یک داستان، دکترین خوشبختی انسان ها و روش های  رسیدن به این هدف، مجموعه خاصی از قوانین رفتاری» تعریف شده است.

در فرهنگ فرانسوی روبرت نیز اخلاق اینگونه تعریف شده است: « اخلاقیات علم خوبی و بدی، اصول رفتار؛ تئوری رفتار انسانی به مثابه تکالیفی برای رسیدن به خوبی.»

دسته بندی های علم اخلاق

علم اخلاق با لحاظ های مختلف به صورت های مختلفی تقسیم شده است. تقسیم نخست را می توان از دید نظری و عملی بودن این علم دانست:

1- اخلاق نظری که وظیفه آن مطالعه صفات و اعمال اخلاقی و پاسخ به انتظاراتی است از قبیل: شناسایی، دسته بندی و تعریف صفات و اعمال اخلاقی در حوزه عمومی، شناخت ریشه ها و پیامدهای آنها، قضاوت در مورد خوبی یا بدی صفات کلان ( صفاتی که محدود به حوزه خاصی از زندگی نیستند)، شناسایی حوزه های خاص اخلاق.

دادن قدرت استدلال در مورد خوبی یا بدی اعمال و صفات اخلاقی در حوزه های خاص به خواننده

2- اخلاق عملی یا تربیت اخلاقی: فنی است برای رسیدن از وضعیت مطلوب نا موجود به وضعیّت موجود مطلوب در اخلاق.

واژه اخلاقیات در دو زمینه به کار می رود:

اوّل: تشخیص فردی ( خوب از بد)؛ با اهداف درست یا غلط، انگیزه ها یا اعمال، تعریف و تشخیص داده می شوند؛ اهدافی که آموخته شده اند، ایجاد شده اند و یا از طرف اشخاصی که در گروه هستند، توسعه یافته اند. در این حالت رفتار، شامل یک باید شخصی است، شخص خود تصمیم گیرنده و وضع کننده قانونی است که او را به انجام یا عدم انجام فعلی ملزم می کند.

دوم: روش های رفتاری که گاه به عنوان «عرف رفتاری» نهادینه شده در یگ گروه فرهنگی، مذهبی، اجتماعی یا فلسفی شناخته می شود.

 موضوع علم اخلاق

موضوع علم اخلاق شناخت مصادیق ارزش ها و بیان گر راه های کسب فضائل وترک رذائل اخلاقی است.

ملاک تعیین ارزش ها

در اینکه ملاک ارزش و فضیلت بودن یک عمل چیست، دو نظر وجود دارد:

1- گروهی شرع را مرجع تشخیص ارزش ها و فضایل می دانند. ایشان منکر حسن و قبح به طور مطلق هستند؛ یعنی از نظر عقل آنها هیچ گاه حکم به مدح  و یا ذم نسبت به هیچ کاری را صادر نمی کند؛ البته عقل درک می کند که یک عمل، موافق با غرض و ملائم با طبع و یا دارای مصلحت است؛ ولی در مورد انجام دهنده آن عمل، حکم به مدح عقل و عقلا صورت نمی گیرد و همچنین است حکم به مذمت در مورد کسی که مرتکب کار ناپسندی بشود، بلکه حکم به حسن و قبح منحصرا مستفاد از شرع است. اشاعره، یهودیان و زرتشتیان بر این باور هستند.

2- شیعیان عقل را مرجع تشخیص ارزش ها و فضایل دانسته اند و معتقد هستند که برخی افعال ذاتا بد و نبایسته و برخی ذاتا خوب و بایسته هستند و به عبارت دیگر حسن و قبح افعال ذاتی است و انسان مستقل از شرع، با عقل مستقلا قادر به تشخیص آن می باشد. معتزله، مانویان و براهمه و مسیحیان نیز به این نظر باور دارند.

دلیل اینکه ملاک ارزش ها عقلی است نه شرعی این است که غیر متدینین که معتقد به شرع نیستند، مثل ملحدان و حکمای هند نیز حکم به ارزشمند بودن یا نبودن (حُسن و قُبح) رفتارها می کنند، پس حکم به ارزشمند بودن و حسن و قبح اعمال ریشه در عقل دارد، زیرا اگر ملاک شرعی بود، نباید آنها این مطالب را درک می کردند. (رسائل فارسی ادهم خلخالی: 17)4

همچنین در فلسفه اخلاق، درباره خوب  یا بد بودن یک امر دو دیدگاه مختلفی وجود دارد:

1- آثار، نتایج و غایات، همواره معمول ترین و شایع ترین راه برای تشخیص خوب و بد اخلاقی بوده است. طبق این نظریه تنها در صورتی یک امر خوب است که نتیجه (ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد (نتیجه گرایی/پیامد گرایی/ غایت گروی) (سیری در سپهر اخلاق: 1/258)؛

2- وظیفه گرایی: باورمندان به این نظریه بدون رد نتیجه های دلخواه، خوب بودن یک عمل را امری ذاتی دانسته اند (سیری در سپهر اخلاق)

در اخلاق دین مدار نتیجه ها ممکن است در جهان دیگر که فرا مادی است نیز اتفاق بیافتند که از آن به پیامدگرایی اخروی نیز تعبیر شده است( سیری در سپهر اخلاق: 1/269)؛ اما در اخلاق غیر دینی، رخداد نتیجه های دلخواه برای مثلاً جامعه انسانی، تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجه هایی دلخواه برای جامعه انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعه شناسان برجسته تعیین شود نه لزوماً متولیان دین.

تعریف اخلاق

در اینجا برای کامل شدن بحث بخش هایی از کتاب دروس اخلاقی سیدمحمدعلی جزائری آل غفور ذکر می شود:

اخلاق عبارت است از صورت درونی و چهره باطنی انسان. اگر اخلاق انسان خوب، خداپسند و متّصف به صفات حسنه باشد چهره انسانی او زیبا و خدایی و اگر مذموم، ناپسند و متصف به صفات رذیله باشد، چهره درونی او  حیوانی و زشت خواهد بود. روی همین جهت صدرالمتألهین شیرازی، از فلاسفه ی اسلامی، فرمود:

انسان در حین تولد، حیوان بالفعل و انسان بالقوّه است و خودش سرنوشتش را رقم می زند، و لذا اگر به پیروی از عقل و شرع، شهوت و غضب را کنترل، و طبق دستور خدا و عقل از آنها استفاده نماید، صورت باطنی او انسان می شود، ولی اگر اختیار خود را به شهوت و غضب بسپارد، چهره باطنی او چهارپا و یا درنده خواهد بود، و چنانچه پیرو قوّه ی واهمه شد، روح شیطانی پیدا می کند.

پس هر کس را نمی توان انسان نامید، بلکه انسان واقعی کم است؛ و بعضی به ظاهر انسان اند، ولی در باطن حیوان، یا چرنده  و یا درنده و یا شیطانی مکّارند؛ پس خود ما هستیم که خود را می سازیم و سرشت خود را ترسیم  میکنیم، به صورت انسان، حیوان، شیطان، یا حتی بالاتر از انسان.

تأیید گفتار فوق از روایات

شیخ حر عاملی (ره) در معجزات زین العابدین علیه السّلام، نقل می کند که آن حضرت در سرزمین مقدّس عرفات، در موسم حج، به زهری یکی از اصحاب آن حضرت فرمود:

به نظر تو جمعیت حاجی ها چه مقدار است؟ زهری عرض کرد به نظر می رسد چند صد هزار باشند و همه حاجی­اند. فرمود نزدیک بیا، پس دست به صورتش کشید و فرمود: چه میبینی، زهری گفت: تمام آن مردم را به شکل میمون دیدم، فقط بین ده هزار نفر یک نفر را به صورت انسان دیدم؛ بار دوّم حضرت دستی به چشمانش کشید، فرمود: چه می بینی؟ گفت: دیدم تمام آن جمعیت انبوه به شکل خوک اند، غیر از همان چند نفر کم، برای سوّمین بار دست کشید، فرمود چه می بینی؟ گفت همه را به شکل خرس می بینم، به جز همان نفرات به خصوص که انسان بودند. عرض کردم: قربانت گردم شما مرا از این مناظر به وحشت و تعجب انداختید. فرمود زهری از تمام این جمعیت کثیر، فقط همان چند نفر انسان واقعی و حاجی اند، حالا خودت دست به صورتت بکش. کشیدم، پس تمام مردم به چشمم انسان شده، به شکل اوّل برگشتند.

معجزه­ ی امام باقر علیه السّلام

ابن شهر آشوب (ره) نظیر این روایت را در معجزات امام باقر علیه السّلام در  ضمن روایت مفصلی از ابو بصیر نقل می­کند که در ابتدای روایت از حضرت معجزه ­ای می­بیند بعد خواهش می­کند که چشمش بینا شود و حضرت دعا می ­کند و او بینا می­شود؛ سپس حضرت می­ فرماید: آیا دوست داری که بینا بمانی و همانند سایر مردم در روز قیامت حساب رسی شوی، یا مثل اوّل شوی و یک سره به بهشت بروی. ابوبصیر عرض می­کند:

 

مثل اوّل بشوم. پس حضرت دست به چشمانش کشید  و مثل اوّل شد. او می گوید این جریان را به ابن ابی عمیر گفتم: او گفت: شهادت می دهم که این موضوع حق است، همانگونه که روز، روشن است؛ سپس گویا در عرفات ابو بصیر از کثرت جمعیت حجاج به شگفت آمده عرض می کند: ما اکثر الحجیج و اعظم الضجیج! چقدر حاجی ها زیادند، چه ناله و ضجّه­ ی فراوانی. حضرت فرمود: ما اکثر الضجیج و اقلّ الحجیج؛ چقدر سر و صدا زیاد، و حاجی کم است. ابوبصیر، میل داری صدق گفتارم را به چشم خود ببینی؟

پس دست مبارک بر چشمان او کشید و دعایی خواند پس بینا شد (ابو بصیر نابینا بوده است) فرمود: حالا نگاه کن ببین چه می بینی؟

فقال: انظر یا ابا بصیر الی الحجیج قال فاذا اکثر الناس قردة و خنازیر و المؤمن بینهم کالکوکب اللامع فی اللظلمآء.

ابا بصیر می گوید: دیدم خیلی از مردم به شکل میمون و خوک اند و مؤمن در بین آنها (مؤمن در اصطلاح روایات، یعنی شیعه دوازده امامی) همانند ستاره ی درخشان در شب تار بود، عرض کردم: آری درست فرمودی مولای من، چقدر سر و صدا زیاد است و حاجی واقعی کم.

در این مقوله روایات دیگری نیز وجود دارد، که از آنها نیز استفاده می­شود که اکثر افرادی که در قالب انسان بودند، در باطن و واقع، حیوانات درّنده و موذی بودند و سرزمین عرفات نیز، باغ وحشی است که در آن پیروان زر و زور و تزویر، دور هم جمع شده اند و انسان های واقعی، یعنی پیروان حقیقی ائمه­ی اطهار علیهم السّلام همان چند نفرند.

و در این زمنیه داستان هایی نیز از اهل معنی نقل شده است. گاهی برای بعضی افراد، کشف حقیقت شده و انسان ها را به شکل حیوانات دیده اند؛ پس انسان حقیقی باید به سیرت و باطن انسان باشد، نه به صورت و ظاهر.

خلاصه این که، علم اخلاق علمی است که به انسان یاد می دهد به انسان یاد می دهد چگونه باید باشد و چگونه باید زیست تا انسان، انسان حقیقی و آدم واقعی شود به چهره­ ی درونی، همانند چهره­ ی بیرونی.

بحثی در چشم برزخی

سخن که به اینجا رسید جا دارد که بررسی کوتاهی درباره محث چشم برزخی داشته باشیم ...

 تاریخ جلسه آینده: چهارشنبه 96/4/7- ساعت 18:30

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی